مبارزه سر قدرت بدترین نوع جنگ است و خطرناکتر از آن این است که جنگ بین دو شریک قدرت باشد که پس از غارت یک انقلاب مسالمتآمیز مردمی، سر تقسیم غنیمت به جان هم بیفتند. بدتر و خطرناکتر این است که جنگ در کشوری به وقوع بپیوندد که یک حکومت نظامی و «کیزان» یعنی «اخوانالمسلمین» آن را به فقر کشانده باشند و مردم آن برای رفع چالشهای اقتصادی به انواع کمکهای بینالمللی نیازمند باشند، حتی پیش از آنکه شمار آوارگان داخلی و شهروندان پناهنده آن در خارج به ۱۰ میلیون نفر برسد.
در طول سه ماهی که از آغاز جنگ سودان میگذرد، جهان نتوانست ژنرال عبدالفتاح البرهان، فرمانده ارتش سودان، و ژنرال محمد حمدان دقلو (حمیدتی)، معاون پیشین البرهان در شورای حاکمیت و فرمانده نیروهای واکنش سریع، را به توقف عملی جنگ و جستوجوی یک راهحل سیاسی وادار کند. در این راستا، از تلاشهای سازمان ملل متحده گرفته تا تلاشهای اتحادیه آفریقا، اتحادیه عرب، سازمان «ایگاد» و ابتکار مشترک آمریکا و عربستان سعودی در مذاکرات جده هیچ یک موفق نشدند دو طرف درگیر را به توقف جنگ متقاعد کند.
افزون بر آن، شمار دیگری از کشورها از جمله روسیه، چین بریتانیا، فرانسه و آلمان برای پایان دادن به جنگ در سودان دستبهکار شدند. سران هفت کشور همسایه سودان هم نشستی را در قاهره، پایتخت مصر، برگزار کردند و در این نشست روی سازوکاری برای توقف فوری جنگ و آغاز تلاشها برای دستیابی به حلوفصل سیاسی به توافق رسیدند تا پیامدهای جنگ سودان کشورهای مصر، لیبی، چاد و سودان جنوبی را دستخوش بیثباتی و ناامنی نکند؛ اما تمامی تلاشها و ابتکارات ذکرشده به باد رفت و راه به جایی نبرد.
تداوم و تشدید جنگ سودان را به یک بنبست واقعی کشانده است؛ زیرا این وضعیت دشوار نه راهحل نظامی دارد و نه جایی برای راهحل سیاسی باقی مانده است. هر یک از طرفین طوری عمل میکند که گویی از پیروزی بر حریف خود مطمئن است و هرگونه دیدار با او را رد میکند. هیچ یک از آنها جز تلاش برای تسلط بر قدرت، طرح و برنامهای ندارند. پیروزی یک طرف فاجعه و شکست هر دو طرف هدفی دور از دسترس است؛ حتی اگر در ظاهر به نظر رسد که ممکن است غیرنظامیان فرصتی برای احیای انقلاب پیدا کنند.
Read More
This section contains relevant reference points, placed in (Inner related node field)
ارتش کنونی سودان ارتشی است که در دوره ۳۰ ساله ریاستجمهوری عمرالبشیر با هدف «توانمندسازی» حکومت اخوانالمسلمین سازماندهی شد. نیروهای واکنش سریع نیز شبهنظامیانیاند که عمرالبشیر آنها را به ارتش کمکی برای سرکوب مخالفان و شورشیان بهویژه در دارفور تبدیل کرد و این شبهنظامیان جز ارتش اخوانالمسلمین جانشین دیگری ندارند.
زمانی که ژنرال البرهان از همه افرادی که قادر به حمل سلاح باشند، خواست به ارتش بپیوندند، واضح بود که تنها «نظامیان اخوان» و شبهنظامیان سازماندهیشده آنها به این دعوت لبیک خواهند گفت. البته استفاده گسترده ارتش از نیروی هوایی در شهرهای سهگانه خارطوم اقدام عادی نیست؛ بهویژه اینکه بیشترین آسیب ناشی از این حملات را غیرنظامیان متحمل میشوند.
هرچند آنتونی بلینکن، وزیر خارجه ایالات متحده، معتقد است که باید «غیرنظامیان» سرنوشت سودان، مسیر سیاسی برای احیای روند انتقالی دموکراتیک و تشکیل یک دولت غیرنظامی را رهبری کنند، دولت جو بایدن برای تحت فشار قرار دادن ارتش به واگذاری قدرت به غیرنظامیان از ابزارهای کافی استفاده نمیکند. ارتش سودان هرگونه توانایی برای حفظ قدرت را از دست داده است و نیروهای غیرنظامی که انقلاب مسالمتآمیز مردمی را به مقصد رساندند و از بطن آن دولت مدنی به رهبری عبدالله حمدوک تشکیل شد که بعدها به دست ارتش سرنگون شد، دیگر مانند گذشته وحدت و همبستگی ندارند که بتوانند در برونرفت از بحران نقشی ایفا کنند.
وضعیت فعلی سودان گویای این واقعیت است که حذف البرهان و دقلو به دلیل ترکیب ارتش و نیروهای واکنش سریع، موضوع ساده و آسانی نیست و ژنرالها در مورد راهحلی که قدرت را به غیرنظامیان بازگرداند جدی نیستند. این در حالی است که نیروهای غیرنظامی از صحنه بازی بیرون ماندهاند، قدرتهای بینالمللی سردرگم شدهاند، مردم سودان در عمق فاجعه فرو رفتهاند و در میدان جنگی که هر روز شدت میگیرد، نمیتوانند ابتکار عملی نشان دهند. از سوی دیگر، دو طرف درگیر قادر به پایان دادن به جنگ نیستند. در واقع، سودان با فاجعه بزرگی روبرو شده است و کسانی که باید در حل این بحران نقشی ایفا کنند، از رویارویی با تقدیر و سرنوشت فرار میکنند.
© IndependentArabia